عشق ؛ فراتر از عشق

عشق فراتر از عشق متنهای عاشقانه تصاویر عاشقانه داستان عاشقانه دلتنگی ها عشق بی همتا

عشق ؛ فراتر از عشق

عشق فراتر از عشق متنهای عاشقانه تصاویر عاشقانه داستان عاشقانه دلتنگی ها عشق بی همتا

دوباره عشق...

 

 دوباره عشق...


دوباره عشق ، دوباره من ، دوباره تو و دوباره ما...

من و تو یعنی دو همنفس ، دو همدرد ، دو عاشق ، دو دلدار ،

من و تو در میان عاشقان ، بهترینیم از سایه نیز به هم نزدیکتریم ...

به وجود چنین عشقی افتخار می کنم زیرا برایم همُ همنفس است و هم همدرد ...

برایم در بی راهه های زندگی، هم نشان دهنده جاده است و هم هدایت کننده ...

من و تو یعنی دو قلب پر تپش دو احساس غوغایی و یک قصه به یاد ماندنی ...

دوباره عشق ... و دوباره قصه های بی پایان عاشقی...!

با وجود تو زندگی را زیبا می بینم و برایت عاشقانه می نویسم ...

تنها مقدس ترین نام در زبان، تو هستی ، درخشان ترین ستاره در آسمانهای

تیره و سیاهم تو هستی ، تو قصه و  افسانه نیستی ،

نامی نیستی که پاک شوی از دفتر عشق این مجنون ...

تکه ابری نیستی تا با وزش بادهای زمانه از آسمان پر نقش این دل محو شوی ...

تو پاک ترینی ، تو زیباترینی ...! در میان تمام قصه هایم تو پایداری و یک حقیقت شیرینی...

می گویند عشقی که در این زمانه است زودگذر و خالی از شور عشق است ! اما

اینها همه قصه و رویایی بیش نیستند زیرا ما دو تا همنفس عاشق و

دو تا روح در یک جسم هستیم که در مقابل دیگران از نگاه عشق، پایدار ترین و پاک ترینیم...!

و باز من و تو ، یک حقیقتی دیگر در صحنه روزگارِ عاشقی؛ پس از لیلی و مجنون ...

حتی قصه لیلی و مجنون را نیز از صحنه روزگار محو خواهیم کرد

و آن زمان دیگر هیچ عشقی نخواهد بود که شایسته برابری با عشق این دو دلدار را داشته باشند و

تا پایان، ابدی و محو نشدنی از صحنه ها ...

هیچکس مثل تو لایق این همه احساس های پاک عاشقانه نیست ...

کسی به پاکی عشقی تو در این سرزمینها نیست و هیچ چهره ای این گونه

مثل تو ماه نیست ... تو یک عشق پاکی .. تو یک مرهمِ دردی ...

تو همان ناخدای کشتی این دریای عشقم هستی ...

پس همان باد می شوم و می ورزم تا با هم به سرزمانهای خوشبختی سفر کنیم

با همان قایق نجات مهربانی های تو ..!

و دوباره با غروری دیگر  دست در دست هم ... سفر به سرزمین خوشبختی ها

 

 و یک صحنه ای عاشقانه در کنار هم! با همان عشق ، من ، تو و یک دنیایی نو!



©


نویسنده شهرام دانش

Writen By  Shahram Danesh

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 17 بهمن 1385 ساعت 10:09 ب.ظ http://autumn_clr.persianblog

شهرام جان . اهنگ بسیار زیبایی گذاشتی

آهنگ وبلاگ تقدیم به تمام کسانی که با احساسها و

سخنان پرمحبتشان ، شوق نوشتنم را افزون تر می کنند..

...........................................................

هنوز در پی مهتابم ... هنوز ثانیه ها را می شمارم ...

هنوز جاده ها را با پای خسته و با لبهای تشنه در پی می سپارم..

هنوز همان قلب کوچکم بهانه دیدن تو را می کنند ... بهانه دیدن تو را

اما افسوس که چه طولانی است این جاده های بی انتها..

محمد علی دانیال بیات جمعه 20 بهمن 1385 ساعت 06:27 ب.ظ

کاش میشد بازدید کننده ها هم میتوانستند براتا مطلب بنویسند

سلام

چرا کهدوست عزیز ...

می توانید متنهاتون رو ایمیل کنید تا در بخش" متنهای ارسالی " قرار بگیره ...

آدرس ایمیل ==> faratareshgh@yahoo.com

یا اینکه می تونید در همین بخش یعنی نظرات نیز بنویسید تا در وبلاگ قرار بگیره

منتظر متنهای زیبای شما هستم

موفق باشید

مریم پنج‌شنبه 26 بهمن 1385 ساعت 01:34 ق.ظ http://autumn_clr.persian.blog

شهرام جان . مثل همیشه قشنگ و باسلیقه . به من سربزن . آپ شدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد