روزها می گذرد و من باز
عاشقتر می شوم
روزها همچنان می گذرد ، ماهها سپری می شود و سالها نیز در گذرند
و من باز همان مرد تنهای عاشقانه های تو هستم !
زیبایی این عشق و خاطره شیرینش بعد این همه مدت ، دوری و نزدیکی
شادی و گریه و غم و غصه برای من زنده باقی مانده است و امروز را با دلی عاشق
و روزهای بعد آن را با دلی عاشقتر به عزیز تنهایم سپری می کنم
عاشقتر ، عاشقتر و باز با دلی پاک به دنبال عشق تو آمده ام و هر کجا که قدم می گذاری
من نیز همان سایه تو ، به دنبال قدم های تو می آیم!
به دنبالت می روم حتی اگر شروع سفر تو پایانی نداشته باشد ، اگر بودن با تو قسمت نباشد
اگر دوری تو آتش به جانم زند ، زندگی را برایم تلخ کند ، باز هر کجا که روی این قلب کوچکم
مال تو است و تو را بهانه خواهند کرد.چشم گریان من دیگر حتی قطره ای اشک
نخواهد داشت تا بغض های مانده در گلویش را از تلخی و درد دوری خالی بکند .
همچنان روزها می گذرد و برگی از دفتر پر نقش و نگار عشقمان ، با خاطره ای نو
و شیرین ورق می خورند و به صفحه هایی نزدیک و نزدیک تر می شوند که آن زمان
قلب تو پیوند خواهد خورد به قلب من و اشک من پاک خواهد شد از گونه های خیس من!
بهار سبز زندگی من! یاور من ! در اوج تلخی لحظات حضور داشته باش
بیا تا آتش عشقمان را در این سرزمین بی مهر و خالی از محبت
شعله ورتر سازیم تا بسوزند در شعله های این عشق آنان که حسرت
نزدیکی این دو قلب را می کشند !
بیا و این ثانیه های آخر را همراه با من سپری کن و شریک غم و غصه هایم باش
ای تنها ستاره در آسمان شبهای سیاه قلب کوچکم تقدیم به تو ،
و این عشقم برای تو ! این چشمهای گریانم به خاطر تو و این
عاشقتر شدنم به خاطر عشق پاک تو !