عشق ؛ فراتر از عشق

عشق فراتر از عشق متنهای عاشقانه تصاویر عاشقانه داستان عاشقانه دلتنگی ها عشق بی همتا

عشق ؛ فراتر از عشق

عشق فراتر از عشق متنهای عاشقانه تصاویر عاشقانه داستان عاشقانه دلتنگی ها عشق بی همتا

ساده دل مباش !

 

 

سـاده دل مباش

 

 

اگر روزگار بی وفا شده است ، اگر آسمان ابری و دلتنگ شده است

 

اگر آواز مرغ عشق در قفس های زندگی به گوش نمی رسد !

 

اگر قاصدکی برایت خبر از شادی و خوشحالی نمی دهد و بر لبهایت شادی نمی نشیند

 

اگر همیشه غم و غصه به سراغت می آید ، ساده مباش و مگو که کسی مرا دوست نمی دارد

 

به حرفهای آنان که عشق برایشان کابوس است و دم از بی وفایی عاشقان می زنند

 

به زمزمه های آنان که تفسیری تیره و زخمی و شوم از عشق دارند ، ساده دل مباش!

 

ای عشق من ساده دل مباش و زود باور مباش ! به حرفهای آنان بی توجه باش

 

به آنهایی که درکی از زندگی ندارند ، به آنهایی که خونی از عشق در رگهایشان جاری نیست

 

و به مردمانی که در حسرت عشق مانده اند و در حسرت غمخواری به سر می برند ،

 

بفهمان و یاد آور آنان باش که یاری داری که صدای تپش قلبش سکوت را از زندگیت ،

 

غم و پریشانی را از دلت ، و حس بی کسی را از یادت پاک کرده است

 

بر مشق عشقشان قلم خرسندی و رضایت از زندگی زده است !

 

ای که سبزه ای هستی در بیابان دلم ، برای آنان که هر لحظه از زندگیشان را در

 

آه و ناله و بیزاری به سر برده اند و در عذاب بزرگ شده اند ، زمزمه کن دکلمه زندگی را

 

برایشان دکلمه زندگی را که زیبا و دلنشن است زمزمه کن !

 

و از خاطره های زیبایمان ، از عشق همیشه پاکمان و از صدای آواز و جیک جیک

 

قناری های در باغ پر طراوت بهشتمان بگو!

 

بگو از زیبایی زندگی ، بگو که زندگی زیباست ،

 

در کنار آنان فریاد بزن که غم و غصه نیز رسم این زندگانی است

 

اگر غم و غصه ای در کنار شادی و لبخندی نباشد ،

 

اگر در کنار خورشید تابانی ، باران آسمانی نباشد

 

اگر در کنار گل سرخی ، در کنار سبزه روییده ای از دل زمین ،

 

گل بی عطری ، گل زردی با برگهای پر پر شده نباشد ! ،  

 

این عشق پایدار نمی ماند ، در ختی  از باغ زندگی به بار نمی نشیند

 

شیرینی این عشق هیچگاه بر لبها چشیده نمی شود

 

و ای پاره ای از وجود من ، تن خسته من ،

 

ای ساده دل من ، ای یار همیشه وفادار من ، باور داشته باش که زندگی بدون تو

 

همچو آسمانی هست بدون ابر ، بهاریست بدون طراوت و شادی و بدور از آواز پرندگان !

 

این را باور داشته باش ساده بودن در مقابل حرفهای حسرت گشان عشقمان یعنی

 

به دور افتادن دو کبوتر عاشق و وداع دو یار همچو تو و من

 

پس ای بهار من در زمستان ها ، ماه نقره ای رنگ من در شبها ، زیباترین چهره ها

 

ساده دل مباش مثل همان گلی که ساده دل است و به هر کسی دل می اندازد تا

 

عطر و بویش را و سرخی گونه هایش را نشان دهد و در آخر نیز در دستها اسیر شود

 

و سرانجامش نیز پر پر شود ...!